مدرسه رویایی من جایی است که معلمها در کلاس فقط درس بدهند و در آخر سال خبری از امتحان و نمره گرفتن نباشد تا بچهها بتوانند بدون نگرانی به درسها گوش دهند و یاد بگیرند. در این مدرسه معلمها فقط از روی کتاب درس نمیدادند بلکه ما را با کارها و مهارتهایی که در کتابهای درسی حرفی از آنها زده نشده است آشنا میکردند تا وقتی که بزرگ شدیم بتوانیم از آنها برای پیدا کردن کار یا راحتتر زندگی کردن استفاده کنیم.
در یک مدرسه رویایی وقتی معلم درس جغرافیا را آموزش میدهد دوست داشتم از نزدیک همهی این جنگلها، کوهها، رودخانهها یا دریاها را با دوستانم ببینم. اگر درسها حفظی نبودند و میتوانستیم آن ها را با کارهای عملی یاد بگیریم و آنها را از نزدیک ببینیم و لمس کنیم، بهتر متوجه میشدیم که استعداد و علایق ما در چه زمینهای میباشد.
مدرسهای رویایی مدرسه ایست که در برنامه هفتگی چند کلاس ورزش و زنگ تفریحهای طولانی داشته باشد تا بتوانیم بیشتر با دوستانمان باشیم؛ حیاط مدرسه ای که پر از درخت و گل باشد و یک زمین بازی بزرگ برای دانشآموزان داشته باشد تا راحت بازی کنند.
اگر همهی مدرسهها رویایی بودند دیگر هیچ بچهای روز اول مهر برای رفتن به مدرسه گریه نمیکرد و حتی وقتی که درس او نیز تمام میشد دلش میخواست باز هم به مدرسه برود.
برای بهره گیری مناسب از شرایط و امکانات برای ظهور استعدادها و خلاقیت های نوجوانان باید تحولات جدی در نگرش مدیران و مسوولان نظام آموزش و پرورش ایجاد کرد چرا که در تعریف مدیریت به عنوان یک رشته علمی -فرایند به کارگیری موثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه ریزی و سازماندهی – بسیج منابع و امکانات و هدایت و کنترل است برای دستیابی به اهداف سازمانی و براساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد.مدیر وظیفه دارد با هماهنگی و اتخاذ تصمیمات پیش برنده ای که براساس مقررات و اصول پذیرفته شده در نظام ارزش ها شکل می پذیرد حیات مادی و معنوی سازمان و افرادش را تدارک ببیند و یک مدیر آموزشی مسوولیتی بس اساسی تر و مهم تر بر عهده دارد، چرا که با روح و روان و جسم کودک و نوجوان سر وکار دارد و بالندگی جامعه و جوانان امروز و سرافرازی و اقتدار فردای آنان به حرف و شعار تنها پیش نمی رود. برخورداری از نسلی جوان و کارآمد و اصرار در به کارگیری مناسب جوانان در چرخه کار و فعالیت های جامعه و پذیرش مسوولیت از سوی آنان در فردایی نه چندان دور می تواند بسیار کارساز و اثربخش باشد. واضح است که انجام چنان ماموریت مهم به آسانی محقق نمی شود و رشد تعالی آنان به تصادف حاصل نمی شود. باید نوجوانان و جوانان را به خوبی بشناسیم و از جامعه و شرایط دیروز و امروز و فردای آنان درک درستی داشته باشیم، راه ها و روش های مناسب علمی و پیش برنده برای مجهز نمودن آنان به تربیت دانایی و توانایی و مهارت یابی را فرا بگیریم.
براى این که سلامت جسمانى و روانى کودکان، دانش آموزان، اطرافیان و خودمان حفظ شود، باید سعى کنیم با شناسایى عوامل مؤثر بر شادى، موجبات تقویت عوامل مثبت و تقلیل عوامل منفى مؤثر بر شادى را فراهم کنیم.از آن جا که شادى بزرگ ترها عامل مؤثر در شادى و نشاط کودکان است و اولیاء و مربیان غمگین نمى توانند فرزندان و دانش آموزانى شاد تربیت کنند، از این رو با ارائه نظام اعتقادى درست براى دستیابى به شادى، مى توان به افزایش شادى در میان افراد جامعه کمک کرد. هنگامی که مدرسه مکانی برای آموختن مهارت های کاربردی زندگی باشد برای دانش آموزان شوق انگیز و نشاط آور خواهد بود. دانش آموزان در این مدارس با حوصله و اشتیاق به عمق مطالب پی می برند، آنها را می فهمند، تجربه می کنند و به زندگی خود مرتبط می سازند. از این رو با ذوق و شوق به مدرسه آمده و امید به موفقیت و زندگی در آنها تقویت می گردد. زیرا نشاط و انبساط موجب شکوفایی استعدادها شده و انسان شاداب، پویا و پر تحرک به زندگی امیدوار گردیده و برای رسیدن به اهداف خود سرسختانه تلاش می کند. مهمترین مولفه شاد بودن امید به زندگی است. به عبارت دیگر بین شاد بودن و امید به زندگی یک رابطه مستقیم وجود دارد. به امید روزی که در مدارس ما تمامی مولفه های شاد به کار گرفته شود. (مرآتی، 1382)
اگر قرار باشد روح دانشآموز پرورش و رشد یابد، باید این روند از روح معلم آغاز شود. چنانچه روح معلم افسرده و ناتوان باشد، شانس ناچیزی برای تقویت و مراقبت از روح دانشآموزان وجود خواهد داشت.
معلمانی که نمیتوانند حضور توانمند خود را هر روز در کلاس درس نمایش دهند، از لحاظ انتقال فکر با دانشآموزان هماهنگ نیستند و برای پاسخگویی به نیازهای دانشآموزان آمادگی ندارند. معلم باید با توجه به هرگونه نقص در درک و دریافت دانشآموز، تلاش کند تا توانایی روشهای جدید تدریس و گرداندن كلاس را در خود کشف كند.اگر دانشآموزان آگاه شوند که چه باید بخوانند، چرا باید بخوانند، درسی که میخوانند چه سودی در آینده نزدیک و آینده دور برای آنها دارد و مورد کاربرددرس در جامعه کجاست و چگونه مورد استفاده قرار خواهدگرفت، اهداف برای شان روشن خواهد شد.
باکسب این اطلاعات است که دانشآموز به كلاس، درس و معلم خود رغبت پیدا میكند و محیط كلاس و مدرسه برای او شاد و نشاط آفرین میشود.
از آنجایی که نشاط، تحرک، پویایی، شادابی از ویژگی های نسل امروز است و موافق طبع و مقتضیات فطری اوست، خمودگی، سستی، انزوا، بی تحرکی، غمناکی، پژمردگی، آفت بزرگ و مانع عظیم رشد و شکوفایی و خلاقیت و کارآمدی نسل جوان میباشد. جلوگیری از نشاط و شادابی جوانان و جلوگیری از بروز احساسات و هیجانات عاطفی آنان، موجب سرخوردگی و بروز بیماری حقارت و عقده های روحی و روانی است. اسلام دین زیبایی و نشاط و دینی آسان و منعطف است. انبساط روحی، بهجت افزایی و خنده رویی از زمینه های رشد و شکوفایی جوان و زمینهای برای تخلیه عقده های روحی و فشارهای روانی است. نشاط و انبساط روحی، یکی از متغیرهای مؤثر در شکل گیری شخصیت مثبت در کودکان و نوجوانان است و بالعکس، اضطراب و تشویش خاطر عامل مهمی در توقف استعدادها است. روانشناسان حالت شادی را نتیجه عمل هماهنگ و منسجم و سامان یافته همه عواطف یک فرد می دانند و معتقد هستند که نشاط و آرامش روحی زمینه های باروری خرد و اندیشه را به وجود می آورد(اسکندری، 11.)
( »مارشال ریو31) نویسنده کتاب انگیزش و هیجان »در تعریف شادی همچنین می نویسد: شادی احساس مثبتی است که از حس رضایتمندی و پیروزی به دست می آید. »شادی یکی از نیازهای اساسی زندگی و عاملی برای رشد و موفقیت است. نظام هستی به گونه ای است که اسباب شادی را برای انسان فراهم می کند؛ بهار طرب انگیز، آبشارهای زیبا، گلهای رنگارنگ، صحنه طلوع خورشید، باران لطیف، پرندگان زیبا و نغمه سرایی آنها و بسیاری دیگر از پدیده های شگفت انگیز جهان، شادی را برای ما به ارمغان می آورند. البته دین ما یعنی دین فطرت و طبیعت، پیروان خود را به شادی ورویه ای مثبت و سازنده دعوت می کند.
نرخ شادی و خنده در مدارس ایران بسیار پایین است و در برنامه ریزی آموزشی نیز جایگاه ویژه ای ندارد. میزان شیوع خنده و توسعه فضای فرح بخش در آموزشگاه ها مورد بی مهری قرار گرفته است. در جامعه و مدرسه فاقد شادی، سخن گفتن از شادی قدری مشکل خواهد بود. یکی از مشکلات هر جامعه غفلت از شادی و نشاط و در نتیجه افزایش بیماریهای مختلف روانی از قبیل اضطراب و افسردگی است(جعفری مقدم، 11.)
با شادی و نشاط زندگی معنا پیدا میکند و در پرتو آن دانش آموزان خصوصاً در دوران نوجوانی و جوانی امید خود را توانا ساخته و قله های سلوک و پله های ترقی را چالاکانه بپیمایند. جامعه علمی زنده و پویا، جامعه ای است که عناصر شادی آفرین در آن فراوان باشد و در برنامه ریزی آموزشی نظامهای مختلف آن، راهکارهایی جهت شادابی و نشاط دانش آموزان طراحی و تنظیم گردد. در گذشته به نظر می رسید که وظیفه آموزش و پرورش تولید عده ای فارغ التحصیل است که تنها بتوانند امرار معاش کنند، اما چنین می نماید که در قرن جدید برنامه ریزی های آموزشی نظامهای آموزش و پرورش این مرحله را پشت سر گذاشته و سرلوحه تعلیم و تربیت در یک جمله خلاصه شده است؛ شوق زندگی کردن را به دانش آموزان بیاموزیم پس باید ». معتقد باشیم که درحقیقت رشد پایدار ما در گرو شادی پایدار است. معلمین باید توان خوشایند کردن، سالم تر کردن و بارورتر کردن محیطهای آموزشی را کسب کنند .»پس باید بکوشیم تا عشق، جرأت، ایمان، امید و اعتماد، اعتدال در کارها و نشاط و پویایی در کار و رفتار را در خویشتن، همکاران، خانواده ها و کودکان و نوجوانان گسترش دهیم و با هم شادی و سلامت به ارمغان آوریم و برای سعادت بشر تلاش کنیم(سلیگمن، 1992)
منبع : مجله دستاوردهای نوین در مطالعات علوم انسانیسال اول2، شماره ، 9317 تیر٤٧
معلم آهنگ و فضا و جو کلاس درس را تنظيم و برقرار ميكند. چنانچه قرار باشد که روح دانشآموز پرورش و رشد يابد، بايد اين روند از روح معلم آغاز شود. حال چنانچه روح معلم افسرده و ناتوان باشد، شانس ناچيزي براي تقويت و مراقبت از روح دانشآموزان وجود خواهد داشت. معلماني که حضور توانمند خود را هر روز در کلاس درس نميتوانند ارائه كنند، آنان از لحاظ انتقال فکر با دانشآموزان هماهنگ نيستند و برای پاسخگويي به نيازهاي دانشآموزان آمادگي ندارند. هر معلم بايد با توجه به هرگونه نقص در درک و دريافت دانشآموز بهعنوان نقصي در تدريس خود توجه و تلاش کند تا در خود توانايي کشف روشهاي جديد را به وجود آورد. معلم بايد اين امکان را داشته باشد تا بهترين روش ممکن را انتخاب کند. هر درسي در ميان درسها از اهميت ويژهاي برخوردار است و اگر شاگرد به ارزش آن درس آگاه شود، آن درس برايش معنيدارتر ميشود.
هيچ نسخهاي براي توسعه و پرورش بينقص يا يک مدرسه شاد و با روح و سرزنده وجود ندارد ولي ميشود راهکارهايي براي فعالکردن مدرسه و کلاس تدبير كرد تا شوق و انگيزه بيشتري در دانشآموزان به وجود آيد و نشاط بيشتري احساس شود. در اینجا به چند مورد از روشهای موثر در ایجاد شادابی در کلاس درس اشاره می کنیم:
آشنا كردن دانش آموزان با لطافت طبيعت (آب و هوا، آفتاب، كوه، دريا و…) مي تواند نشاط و شادابي را با ادراك طبيعت خداوندي بدست آورد بطوري كه با ديدن هر يك از ابعاد طبيعت حتي بوييدن يك گل احساس لذت و شادماني كند.
شاید در اولین نگاه احساس کنیم که انجام امور شاداب سازی در مدارس مستم پرداخت هزینه های سنگین باشد و مسلماً در مدارس دولتی چنین امکانی وجود ندارد، لیکن با کمی تأمل به این نتیجه می رسیم که انجام بسیاری از این پیشنهادات فوق می تواند با درایت و مدیریت صحیح با حداقل بودجه و امکانات انجام شدنی باشد. و به اشکال مختلف می توان شادابی و طراوت را به کودکان و نوجوانان این مرز و بوم هدیه دهیم و در نهایت جامعه ای شاد داشته باشیم که این خود باعث بروز رشد استعدادها و خلاقیت ها در جوانان ما خواهد شد.
شاداب سازی و ایجاد روحیه شاد در دانش آموزان و جلوگیری از افسردگی آن ها باعث می شود افرادی هدفمند، کارآمد و مسئولیت پذیر در جامعه داشته باشیم. در این میان عوامل متعددی دست به دست هم داده تا این هدف محقق شود.- مهمترین عامل نقش خانواده است، تربیت فرزند از اوان زندگی و ایجاد نشاط او و پیوند میان خانواده و مدرسه و تعامل این دو در ایجاد هماهنگی با هم می تواند روشی مؤثر برای ایجاد شادابی در فرزند پیدا و اجرا شود.نقش مدرسه، معلمان و سایر اولیاء مدرسه بر کسی پوشیده نیست بنابراین با ایجاد مدرسه ای شاد می توان به پرورش افرادی شاد و کارآمد برای جامعه ای موفق امیدوار بود. به امید تحقق این امر مهم.
اکنون که ضرورت بهرهگیری از همهی ظرفیتها و منابع آموزش و پرورش برای تعمیم فعالیتها و اهداف پرورشی بیش از پیش آشکار شده است، در این یادداشت به چگونگی ایفای نقش تربیتی معلم میپردازیم. اگر قرار بود معلم به کار تربیتی» بپردازد، یک امر تفکیکی تلقی میشد. یعنی پس از فراغت از کار آموزش، مقداری هم برای کار پرورشی وقت صرف میکرد. این روش از یک طرف منجر به تلقی دوگانه از تعلیم و تربیت میشد و از طرفی دیگر به معنی بیهدف و بیآرمان بودن فعالیتهای آموزشی بود.
تعبیر نقش تربیتی معلم» که در امتداد طرح تعمیم فعالیتهای پرورشی مطرح است، مفهوم تلفیق را نیز بههمراه دارد. یعنی معلم در همان ساعاتی که به فعالیت آموزشی اشتغال دارد، به دلیل رعایت برخی ملاحظات، نقش تربیتی نیز ایفا میکند.
در این صورت آن علمی که دانشآموز به کمک معلم به آن دست مییابد، تبدیل به حجاب نمیشود و غرور و جهل مرکب را دامن نمیزند، (رُبَّ عالِمٍ قَتَلَهُ عِلْمُهُ) بلکه تبدیل به نوری میشود که در قلب و مرکز وجود دانشآموز قرار میگیرد و او را از ظلمات جهل خارج میسازد (الْعِلْمُ نُورٌ یَقْذِفُهُ اللهُ فی قَلْبِ مَنْ یَشاءُ). این در صورتی است که علم، تبیینکنندهی اراده و فعل خدا باشد.
ایفای نقش تربیتی توسط معلم به پیش نیازهایی» احتیاج دارد که اگر مورد توجه قرار نگیرد، نقش تربیتی یاد شده مؤثر نخواهد بود.
درباره این سایت